تو را بجای همه کسانی که نشناختهام، دوست میدارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمیزیستهام، دوست میدارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشتهام، دوست میدارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم …
برای اشکی که خشک شد و هیچوقت نریخت …
لبخندی که محو شد و هیچگاه نشکفت، دوست میدارم
تو را بخاطر خاطرهها دوست میدارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن، دوست میدارم …
تو را بخاطر بوی لالههای وحشی
به خاطر گونه زرین آفتابگردان
برای بنفشی بنفشهها دوست میدارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم
تو را بجای همه کسانی که ندیدهام، دوست میدارم
تو را برای لبخند تلخ لحظهها
و پرواز شیرین خاطرهها دوست میدارم
تو را به اندازه همه کسانی که نخواهم دید، دوست میدارم
اندازه قطرات باران، اندازه ستارههای آسمان، دوست میدارم
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت، دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن، دوست میدارم
تو را بجای همه کسانی که نمیشناختهام، دوست میدارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمیزیسته ام، دوست میدارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود و برای نخستین گناه
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم
تو را بجای تمام کسانی که دوست نمیدارم، دوست میدارم …